بارانباران، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

باران یکی یدونه ی ما

روز اول سال1391

1391/2/11 19:38
نویسنده : خاله باران
783 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

امروز خیلی روز خسته کننده ای بودniniweblog.comچون سالگرد پدربزرگ مامانی بود و ما از صبح مهمون داشتیم تا ساعت ٨ شب.

و اما لحظه ی تحویل سال:
بعد از اینکه سال تحویل شد مامانی و بابایی به خونه ی پدرجون (مادری) اومدن و بعد به خونه ی عزیز(مامان بابایی) رفتن و دیدو بازدید عیدشون رو انجام دادن و دوباره پیش ما برگشتن تا برای پذیرایی از مهمون ها به ما کمک کنند
 niniweblog.com
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله ی امیرعلی
2 فروردین 91 21:52
دختر عمه جون مارو لینک نکردیااا یادت باشه
باباش
16 فروردین 91 21:56
سلام عزیزان جالبه برام که میبینم همون کاری رو که بنده کردم پدرمادرای زیادی دارن انجامش میدم خدا کوچولوتونو براتون نگه داره منم یه وبلاگ برا امیر حسین درست کردم و گاه گاهی یه سری مطالب براش میذارم به من هم سر بزنین اگه اجازه بفرمایید لینکتون کنم تا بیشتر به هم سربزنیم
مامان سارا
17 فروردین 91 9:55
سلام
خوشحال از آشنايي با شما خاله با ذوق
خيلي دوست دارم و كلا ذوق ميكنم خاله هايي به اين با محبتي رو ميبينم.
باران جون حتما قدر شما خاله مهربون رو ميدونه



مرسی از لطفتون
مامان گیسو
24 فروردین 91 1:26
سلام عزیزم سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشی
مامان ریحان عسلی
29 فروردین 91 17:05
سلام
چرا آپ نمیکنی ؟



Azizam mogheye emtehanatame vaght nada ram
مامان ریحان عسلی
4 اردیبهشت 91 11:02
سلام ریحان عسلی تو مسابقه ی نی نی متفکر شرکت کرده ، زمان رای گیری شروع شده هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم http://noruz1391.niniweblog.com/post691.php