روز اول سال1391
سلام عزیزم
امروز خیلی روز خسته کننده ای بودچون سالگرد پدربزرگ مامانی بود و ما از صبح مهمون داشتیم تا ساعت ٨ شب.
و اما لحظه ی تحویل سال:
بعد از اینکه سال تحویل شد مامانی و بابایی به خونه ی پدرجون (مادری) اومدن و بعد به خونه ی عزیز(مامان بابایی) رفتن و دیدو بازدید عیدشون رو انجام دادن و دوباره پیش ما برگشتن تا برای پذیرایی از مهمون ها به ما کمک کنند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی